زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

چهاردهم سپتامبر - فروشگاه ROSS

یکی دیگه از فروشگاه هایی که اینجا هست فروشگاه ROSS هست که بیشترش لباس هست.  

 

 

 

یه کم هم لوازم خونه اون آخرش پیدا میشه ظاهرا. لباس هاش هم اکثرا لباس زنانه بود. حداقل این فروشگاهیش که نزدیک ما هست که اینطوریه. این فروشگاه تنوع جنس اش 10 برابر تارگت هست چونکه همش لباسه و قیمت هاش هم خیلی کمتره. البته میگن که کیفیتش پایین تره. اینو منصور از یه خانم ایرانی که ده سال اینجا زندگی میکرده شنیده بوده. من خودم نمیدونم.  

 

 

 

در هر صورت یه گشتی توی این فروشگاه زدیم اما لباس مردونه به دردمون بخوره ندیدم. اینجا خوش به حال خانم هاست که هزار نوع لباس گیرشون میاد. 

 

چهاردهم سپتامبر - کیف لپ تاپ و ایکس باکسم رسید

امروز حس کردم که دیگه خیلی گذشته و هنوز کیف و ایکس باکسم نیامده. رفتم توی سایت چک کردم دیدم که هفته پیش رسیده. رفتم از مدیریت و گرفتم. این دفعه دم در هیچی نچسبونده بودند که تحویل مدیریت دادیم. معلومه همچینم منظم نیستن و کارشون بگیر نگیر داره.

 

 

 

کیف و موس ام با هم شد 43 دلار. ایکس باکس هم که روی لپ تاپ مجانی میدادند. گرفتم که بفروشمش اما از این عرضه ها نداشتم. هنوزم که هنوزم در جعبه اشو باز نکردم که یه وقتی بفروشمش و اون 200 دلار پول ایکس باکس رو زنده کنم. آخه لپ تاپم خودش یه پا ایکس باکسه!

روز سیزدهم سپتامبر - لامپ برای حال

چیز خنده داری که توی خونه های اینجا هست اینه که حال خونه لامپ نداره. من روز اول که اینو دیدم به نیما که اینجا بود گفتم یه چیز مهمی روی خونه نیست. بعد هر چی گفتم ببین چی نیست نتونست پیدا کنه. بهش گفتم که حال خونه لامپ که نداره هیچی حتی سیم هم نداره که بشه بهش لامپ وصل کرد! نیما هم که گیج اصلا نمیدونست خونه های اینجا حال شون لامپ نداره. بعدها که با بچه ها صحبت میکردیم میگفتن اینجا همینطوریه. هیچ خونه ای توی حال لامپ نداره و مردم معمولا از این لامپ هایی که روی زمین میذارن وصل میکنن. 

امشب برای خونه هم لامپ خریدم و بالاخره حال هم روشن شد. ببخشید چون توی خونه انگار بمب منفجر شده باشه دیگه قسمت پایین عکس رو سانسور کردم. 

 

 

دوازدهم سپتامبر - فروشگاه Kirklands

همونطوری که گفتم توی امریکا فروشگاه ها اکثر تخصصی هستن. غیر از والمارت و تارگت و چند تای دیگه که سوپر مارکت های بزرگ هستن و همه چیز دارن بقیه فروشگاه ها اکثرا فقط یه چیز خاص دارن. امشب همینطوری که میرفتم گفتم برم فروشگاه Kirklands رو هم کشف کنم. 

  

 

این فروشگاه پر از لوازم تزئیینی خونه بود. از در که وارد شدم یه بوی خیلی خیلی خوبی میامد. فقط دلم میخواست بو بکشم. این مدت که توی امریکا بودم هیچوقت همچین بوی خوبی نشنیده بودم. 

  

  

  

برای یه زندگی دانشجویی این چیزا تجمل حساب میشه و قیمت ها هم با گروه خونی دانشجوها اصلا جور نبود. با این حال برای کسی که میخواد وسایل تزئینی بخره اینجا بهتر از تارگت و والمارت بود. چون اونجا هم مثلا تابلو داشتن اما تنوعش خیلی کم بود و قیمتش هم یا از اینجا گرونتر بود و یا یکی بود. اینجا البته تابلوهای بهتر گرونتر هم بودند. 

 

 

وظایف TA ها به طور کلی

نمیذارید که. هی من میگم مطلب زیاده باید بعدا بنویسم هی دوستان میگن این چطوری اون چطوریه. یه کم در مورد وظایف TA ها بنویسم. وظایفشون به طور کلی اینجا اینطوریه:


1- برخورد بسیار مناسب در حد دانشگاه, اینجا کلی در مورد احترام به دانشجو به ما تاکید کردن
2- بودن توی دفترکار توی ساعات کاری و رفع اشکالات بچه ها
3- نگه داشتن معدل بالای 3.6 (همه درس ها A یا A+)
4- تدریس توی کلاس
5- صحیح کردن برگه ها
6- کمک به استاد توی ارائه مطالب مثل درست کردن اسلاید یا پروژه آموزشی
7- رعایت کلیه قوانین دانشگاه و فدرال که خودش دو تا کتابه!